Articles (مقالات)
اوشو و سکس

اوشو و سکس

سکس زیباست لیکن جنسیت نازیبا و تفاوت این دو مقوله باید بدرستی شناسایی گردد. سکس پدیده ای بس ساده و طبیعیست لیکن جنسیت غیر طبیعی و بیمارگونه است به گاهی که سکس وارد مغز میشود آنجاست که به جنسیت مبدل گشته است . مغز جولانگاه سکس نیست ولی وقتی سکس در مغز ماوا گرفت راجع به آن فکر میشود که  میتوان گفت بعضاً در غالب فانتزی جنسی در  ذهن متجلی میگردند هر چقدر بیشتر شما بیشتر راجع به سکس فکر میکنید بیشتر  در ذهن خود رویاپردازی جنسی صورت داده اید که متعاقباً  ونتیجتاً این خیال پردازی های ذهنی تولید دردسر  برای فرد خواهد کرد .چرا که  خیالات واقعی نمیباشند . از سوی دیگر اینکه دامنه فانتری های جنسی بیکران لیکن دنیای واقعی دارای محدوده مشخص میباشد. به عنوان مثال هنگامی که شما شروع به فکر کردن راجع به سکس میکنید  تصور زنی زیبا ( یا برای زن مردی خوش سیما )  در ذهن شما خلق میگردد که در عالم واقعی هیچ هنگام نمیتوانید او یا مانند او را بیابید. مشکل اینجاست که در دنیای واقعی هیچ زن ( یا مرد) دیگری امکان خوشنود سازی شما را نخواهد داشت  چرا که الگوی جذابیت در ذهن شما چیز دیگری میباشد.

وقتی شروع به فکر کردن در مورد سکس میکنید میتوانید در ذهن خود زنی را مجسم کنید زیبا که همواره شیرین است و تلخی ندارد زنی که همیشه پذیراست ، بهانه جو نیست ، هیچوقت خشمناک نمیگردد ، عاشقانه مهر میورزد ، هیچ هنگام بد خلقی نکرده بالش بطرف شما پرت نمیکند ، زنی که هیچ زمانی سن در او تاثیر گذار نیست ، همیشه تازه و ترگل ورگل است ، بدنش بو نمیدهد ، هیچوقت انتظاری از شما ندارد ، هیچوقت به شما خیانت نمیکند ، هیجوقت به مرد متمولی نگاه نمیکند ، همیشه میل و اشتیاق جنسی داشته خواهان سکس است و… دامنه این فانتری های جنسی نا محدود است لیکن در عالم واقع چنین زنی یافت نمیگردد و اینجاست که شما برای خود بدست خود دردسر درست کرده اید چرا که از این پس شما به شکل طبیعی رابطه جنسی مطلوب  را نخواهد توانست که تجربه کنید .

این موضوع مقوله ایست که امروزه دنیای غرب با آن دست و پنجه نرم میکند چرا که آنان در مورد سکس به مقدار بسیار زیادی خیال پردازی در ذهن خود درست کرده اند از سوی دیگر  در شرق نیز به گونه دیگری در غالب  سرکوب جنسی این موضوع شکل زا گردیده است.  در هر دو طرف چه فرهنگ غرب و چه شرق سکس ، از فرم طبیعی خود خارج شده و شکل جنسیتی پیدا کرده است از این رو لذت جنسی قدرت واقعی خود را در هردو رویکرد از کف داده است . در غرب سکس بیمار گونه گشته است چرا که   افراد اهداف خیالی برای آن در نظر گرفته و در  انجام ان افراط میورزند و در شرق نیز  سکس بیمار گونه است چرا که همواره تفکر جنسی سد راه خداگونه گی گشته است .

در حالی   که باید در نظر داشت که  مقوله سکس همانطور که  ” هدف نهایی ” نمیباشد  ، ” سد نهایی ” نیز نیست . سکس پدیده ای کاملاً ساده و طبیعی مثل گرسنگی و تشنگیست  و نه چیزی بیشتر از آن .در شرق مردم از سکس میترسند و این ترس  خود موجب وارد شدن مقوله سکس به ذهن افراد گشته است در واقع ترس دریچه ورود سکس به مغز میگردد. لذا سرکوب سکس نشانگر ان است که راجع به ان زیاد فکر شده است لیکن هر چقدر بیشتر این سرکوب انجام میگیرید تفکرات جنسی بیشتر رجعت میکنند و هیچ سرکوبی منجر به نابودی مطلق تفکر جنسی نمیگردد بلکه حتی به آن فرم بیمار گونه میبخشد.

سوی دیگر منحنی غرب است که فرهنگ افراط کاری جنسی باعث گشته تا در زندگی افراد سکس اولین اولویت را جایگاه خود کرده باشد و سایر امور زندگی از اهمیت کمتری برخوردار گردند. از این رو شاهد این هستیم که در این فرهنگ ، صنعت پورنوگرافی ، مجله های مبتذل و مردم نا سیراب از سکس به وفور قابل مشاهده اند.. بنا براین میتوان گفت سکس چه در غرب و چه شرق بیمار گونه و پاتالوژیکال میباشد در غرب با افراط و زیاده خواهی جنسی و در شرق با انکار و سرکوب جنسی . در حالیکه افراط و سرکوب دو روی یک سکسه میباشند که گر چه از دو در وارد میشوند لیکن به یک جا ختم میگردند و ان جهالت راجع به معنای راستین سکس است .

بیایید از این هیاهوی مجهول جنسی بدر آییم . چنانچه مایلید سکس به عشق مبدل گردد اولین اصل اساسی این است که آنرا به عنوان ” پدیده ای کاملاً مطلق ”  بیانگاریم  . بنابراین باورهای ایدئولوژیک را با آن عجین نسازیم و بگذاریم مفهوم ساده و طبیعی و خود واقعی سکس متجلی گردد سکس واقعیت زندگی است که خود زندگی آنرا بازتولید میکند. به همان سادگی و روشنی که گیاهی گل و میوه میدهد ، وقتی گلی در درختی رویید شما گل را محکوم نمیکنید و مقصر قلمداد نمیکنید چرا که گل ها همان سکس هستند که از طریق گل هاست که درخت قابلیت پخش دانه های خود را پیدا میکند.

وقتی طاووس شروع به حرکت های موزون و رقص گونه میکند ما اورا مقصر فرض نمیکنیم  اما این رقص خود سکس است که به منظور جلب توجه جنس مخالف  در حال انجام است وقتی پرنده فاخته شروع به آواز میکند او را مقصر نمیانگاریم که این آواز یعنی سکس ، پیامی است به گوش دیگر فاخته که ” من آماده ام ” .آوازی دلنشین و زیبا ، فریبنده و دلکش برای جلب نظر و توجه پرنده دیگر به منظور انجام رابطه جنسی .

چنانچه به زندگی دقت کنید از اینکه همه چیز جنسی است متعجب خواهید شد. همه زندگی از طریق سکس است که در جریان است . پس  دراین پدیده طبیعی ، توجیهات عقلانی غیر لازم وارد نکنید. اگر مایلید از انرژی جنسی بهره جویید اول از همه یاد بگیرید که سکس را انکار نکنید ، انرا دور نیاندازید ، آنرا سرکوب نکنید و زیاده طلبی هم در آن نداشته باشید

درباره اوشو : باگوان راجینش اوشو، فیلسوف و عارف نامدار معاصر هند، در ۱۱ سپتامبر ۱۹۳۱ در هندزاده شد و در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ کالبد خاکی خود را ترک کرد. تحصیلاتش را در هند تا درجه ی استادی فلسفه ادامه داد. از سال ۱۹۶۳ در اقصی نقاط هند به ایراد خطابه در زمینه های معنوی و عوالم روحانی پرداخت. در سال ۱۹۷۴، کمون خود در شهر پونا، هندوستان، را بنیان گذارد و در سال ۱۹۸۱، جهت معالجه به ایالت متحده رفت و در آنجا ۵ سال اقامت گزید .از اوشو قریب ۶۰۰ عنوان کتاب، ۷۰۰۰ ساعت نوار کاست و ۱۷۰۰ سخنرانی ویدئویی باقی مانده است. آثار اوشو به اکثر زبانهای زنده ی معاصر ترجمه و پیروانش در اقصی نقاط جهان امروز گسترده اند

 

<script async=”” src=”//pagead2.googlesyndication.com/pagead/js/adsbygoogle.js”></script>
<script>
(adsbygoogle = window.adsbygoogle || []).push({
google_ad_client: “ca-pub-0971730453110738”,
enable_page_level_ads: true
});
</script>

Please follow and like us:
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)